فکرش رو مي‌کردم؟

ساخت وبلاگ

فکرش رو ميکردم روزي برسه که توي وب لاگ درد دل کنم؟

فکرش رو ميکردم روزي برسه که نتونم احساس و شرايطم رو وصف کنم؟

فکرش رو ميکردم که روزي برسه که پشت صفحه مانيتور براي خودم زار بزنم؟

حالا فکرش رو ميکنم به خودم ميگم کلي از ونزوئلا فرار کردن مگه آب از آب تکون خورد

کلي ايزدي به اسارت و بردگي برده شدند غير از چند خبر چه اتفاقي افتاد؟

وقتي زير بمباران شهرها و شيميايي قرار گرفتيم چه کسي کمک کرد؟

در جنگ جهاني اول وقتي کشور اشغال شد و قحطي شد، چي؟ جنگ دوم چطور؟

ما براي کي مهم هستيم؟ حيات و ممات ما چقدر اهميت داره؟ به نفت ما احتياج داشتند که احتياجشون برطرف شده!

نه دوستي در همسايگي داريم و نه وحدتي در جامعه

سالها افغاني ها زير سلطه طالبان بودن، سالها عراقي ها زير سلطه صدام، حالا هردو شايد ارزو کنند که به اون دوران برگردند

فرض کن بتونيم مرد نمکي زنجان رو زنده کنيم يا بتونيم به فضاي ذهني ش پي ببريم، چند ميليارد ادم زندگي کردن و هر کدام به نوعي رفتند، من هم يکي مثل بقيه

کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 3:32