حس نوشتن روياهاي ترسناک و مملو از دلهرههاي جديدم رو ندارم فقط اينکه تاحالا نشده بودم که بيدار بشم و خوشحال باشم که هرچي ديدم خوابهمحتواي خواب نگراني از اينده کشور، از بين رفتن امنيت، ... بخوانید, ...ادامه مطلب
خواب ديدم که براي دکتري در دانشگاهي در کانادا قبول شدمخيلي مردد بودم. ميگفتم اگه اروپا بود يه چيزي، ترکيه که بهتر. اخه راه به اين دوري؟! نگران بودمتعبيرش از نظر خودم اينه که به شدت از خانه و خانواده دور ميشم. يه جور الهام يا باوري که مرگم نزديکه بخوانید, ...ادامه مطلب
عجيب بود که رئيس سابق رو ديدم، اونقدر که دماغش رو هم بوسيدم، گويا پست جديدي بهش پيشنهادشده بود و رفت. من هم رفتم مشهد. يه سوله ي بود که سبزه، ماهي و .. ساير وسايل سفره هفت سين عيد رو مي فروختند. اونجا بچههاي يه خاله بودند. تعجب کردم. ديدم که از تو يه حوض يا استخر کوچکي داشتن يه جور شيريني ژله يي بر مي داشتند که بيدار شدم بخوانید, ...ادامه مطلب
دخترم صبح زود موقع بيرون اومدن، بيدار شده و يادآوري کرده که خوابت رو بنويسي! چون اگه ننويسم، حتما يادم ميره فرصت نيست الان براي خودم تحليل ش کنم، بماند که ده روزي هست که قفسه سينهم سنگين شده قبلش بگم, ...ادامه مطلب
اسباب کشي کرديم، گويا رفتيم تهران، طبقه دوم يه خونه صاحب خونه مرد جوان قوي هيکلي ست که خيلي با محبت نشون ميده، همسر و دخترم خيلي به سمتش کشيده مي شوند احساس ميکنم که ديگه من براشون مهم نيستند يا تلخ , ...ادامه مطلب
سيمين رو ديدم (براي چندمين بار- دوست دوران مجردي) تلفنش زنگ خورد، عکس پشت زمينه تلفن هوشمندش تصويري نسبتا هنرمندانه از ما دو نفر بود، تصويري مملو از نور، (مثل اغلب اي ميجهاي تبليغاتي که خوشي، شادي رو, ...ادامه مطلب
برام تعريف کرد که کابوس ديده، ديده که در اتاقک اسانسور تنها بوده که برق رفته و ترسيده زنگ رو فشار داده بخودش گفته که نترس يک ساعت ديگه مي آيند و نجاتش مي دهند که بيدار شده تحليل: فک ميکنم احساس در فشار بودن کرده به همراه تنهايي، داره زنگ هشدار رو فشار ميده، اما خيلي دير متوجه مي شويم، بخودش اميد ميده که بالاخره مي فهمند گرچه زمان طولاني خواهد گذشت تا بفهمن و نجاتش بدهند, ...ادامه مطلب